بسم الله الرحمن الرحیم
#حرف_دل
تشابه قلاب بافی با زندگی خیلی جالبه!!!همه میدونیم هرطرحی نقشه خاص خودشو داره،کاموای مخصوص خودشو داره.زندگیم همینطوره.ماهم برای بافت رج به رج زندگیمون نقشه داریم تا بافتمون رو به زیبایی به اتمام برسونیم.اما نقشه زندگی عمل کردن به کلام خداست،پیروی از امام زمان علیه السلام است.دقت کردید توی بافت اگه یه جارو یا یه رج رو اشتباه ببافیم مجبوریم از اول شروع کنیم؟زندگیم همینطوره،تا رسیدن به رج آخر زندگی وقت داریم تا اون اشتباهاتی که بافتیم رو درستشون کنیم.وقتی یه جا اشتباه میبافیم بافتمون خیلی بد در میاد یکیش همین شل یا سفت بافتن،شل بافتن مَثَلِ کساییه که سرگرم زندگی ان و خوش گذرونی میکنن حالا به هر روشی،اوناییم که سفت گرفتن مَثَلِ اونایین که سرهر چیزی غر میزنن،زندگی رو سخت گرفتن غم غصه میخورن.دیدین توی بافت دوپایه بلند روی یک پایه اگه یکی از پایه هارو خوب ببافیم اما اون یکیو خراب ببافیم بافتمون زشت میشه؟اینم مَثَلِ کساییه که حسودن.اون پایه ای که خوشگل بافته شده حکایت اون شخص با صفت خوبه اما اون یکی پایه که اشتباه یا بد بافته میشه حکایت شخص حسوده چون این شخص حسود نه تنها خودشو اذیت میکنه با حسادت کشیدن بلکه اونیکه کنار دستش هست رو هم عذاب میده.دیدین بعضی جاها از رو نقشه پیش نمیریم میگیم اشکال نداره معلوم نیست و همینطورم خوبه؟اینم حکایت شخص دروغگوست.اما اگه از روی نقشه عین نقشه پیش بریم بافتمون هم تمیز در میاد و هم بدون هیچ عیبی پاک و زیبا.حکایت انسان هم اینه اگه از قواعد نقشه زندگی پیروی کنه که همان کلام خدا قران هست زندگیش به زیبایی بهشت میشه که بهشت همان طرح اخریه که بعداتمام بافت بدست میاریم.خیلی جالبه بعضی وقتا ادم از یه بافت خیلی بزرگ و پرزحمت خسته میشه یا گله میکنه اما بازم تلاش میکنه تا با حوصله ادامه بده تا کارش زیبا در بیاد.حکایت زندگیم اینه،راهمون شاید طولانی باشه اما باید رج به رجش رو با حوصله و با عشق و پیروی از نقشه پیش ببریم تا کارمون عالی دربیاد که حکایت همون نامه اعمالیه که خواهیم گرفت.اما ما نقشه زندگی رو گذاشتیم کنار و داریم رج به رج،پایه به پایه اش رو زشت میبافیم یکی بزرگ یکی کوچیک،یکی شل،یکی سفت و.چرا از خدا گله میکنیم؟ما وقتی یه بافت رو اشتباه میبافیم از نقشه گله میکنیم؟نه چون میدونیم اشتباه از خود مابود.حال که خدا نقشه سعادت رو بهمون داده چرا شکایت از خدا؟وقتی ما خودمون پایه به پایه زندگی رو اشتباه میبافیم؟!
یه نکته جالبشم بگم دیدین طرحها با هم متفاوتن نقششون؟یارنگشون یا نوع نخشون؟اینم حکایت زندگی ماست.طرح زندگی انسانها با هم فرق داره،یکی مثلا موتیف گل سرخ برجسته استیکی ماندالا و.ما برای بافت ماندالا نمیریم سراغ نقشه موتیف گل سرخ پس چرا توی زندگی به زندگی دیگران سرک میکشیم یا حسادت میکنیم در حالیکه هر طرحی توی قلاب بافی زیبایی خاص خودشو داره!!!انسانها هم همینطورن همشون تک به تک طرح و رنگ زیبای خودشونو دارن اما چون چشمشون به زیبایی دیگران افتاد،طرح زندگی خودشون رو زشت دیدند.همه طرحها زیباست،همانطور که من وشماخالق یک موتیف هستیم،همانطور که من و شما خالق ماندالا هستیم،همانطور که من و شماخالق رومیزی هستیم،همینطور هم همان خدای واحد و قهار خالق من و شماستبعد خلق چندطرح زیبا کلی کیف میکنیم کلی علاقه داریم به کارمون.حتی اگه به فرض با رنگ زشت یا طرح زشتی باشه بازم عاشقانه دوستش داریمحالا خدا که خالق تمام مخلوقات هست چقدر میتونه عاشق بنده هاش باشه!!!هیچکس نیست بیشتر از او عاشق مخلوقاتش باشه چون او خالقه همه چیزه.کسی نمیتونه درک کنه شما با چه عشقی فلان بافت رو انجام دادین و ممکنه نظر بدی بده بهتون اما شما توجهی نمیکنید چون عاشقشین☺️
یه چیزیم بگم یادم اومد خیلی زیباست برای خودم اتفاق افتاده نمیدونم اونطور که من لذتشو میبرم شمام ببرین یا نه ولی قضیه از این قرار بود که بنده یه جم قبل اذان خودتونو اماده کنید برای رفتن به پیش خدا به درگاه خدا،من همونجا یهو از ذهنم گذشت من خدا رو بیشتر دوست دارم و زودتر میرم سرقرار عاشقی.این فکری ک اومد سراغ من نشون دهنده این بود که من خدا رو بیشترتر دوست دارم و خدا منو اونقدر دوست نداره پس من زودتر میرم سرقراراینجارو دقت کنید.این فکر اومد اما از اون به بعدش تا وقتی متوجه این قضیه نشده بودم اصلا نتونستم زودتر برم سر سجادهتااینکه خدا میگفت حی علی الصلاه حی علی الفلاح.اینجا فهمیدم اوست که برترینه و هیچکس برتری به او ندارد.فهمیدم چقدر دوستم داره که زودتر از من اومد سرقرار عاشقیمون،من اون لحظات میدیدم خدا میخنده انگار که بگه دیدی من تو رو بیشتر دوست دارم؟!عشق خدا تنها عشقیه که حق است و بهترین و والاترین عشق هاست.خوشا به حال آنهایی که شدند اولیا خدا و به مقامی رسیدند که به انس با پروردگاد رسیدند و هر لحظه در حال عشق بامعشوقشان هستند،نگم از اینکه هرصبح چشمشون به جمال یوسف زهرا سلام الله علیها روشن میشه.نگم از اون لحظه هایی که در آغوش خدایشان،محبوبشان هستند.چه لذتی دارد با او بودن،کاش با قلابی که توی دستمون هست،طرح زندگیمونو از روی نقشه ببافیم و در اخر از طرحی که بافتیم عشق کنیم.
درباره این سایت